تاراجوووون عسل مامانتاراجوووون عسل مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
بابامحمدبابامحمد، تا این لحظه: 50 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
مامان منیرمامان منیر، تا این لحظه: 41 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
پیمان آسمانی عشق پیمان آسمانی عشق ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

برای تارای مامان و بابا

تمام اتفاقات بعد از تولد تارا 2

1393/3/17 18:49
158 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام خوشگل مامان خوبی ؟

روز 11 ب صلاحدید بابا رفتیم خونه ماما ن جون من اصلا دوست نداشتم برم

نه ک بد باشه ولی به خاطر بابا جون میدونستم بابایی کم سر میزنه اونجا بابا جونم شاکی میشه

اونجا هم بد نبود یادم نیس چون همش بابایی نیومد باباجونم شاکی بود و منم دلم میخواس بیاییم خونهدلشکسته

غمگینگریه

اما نمیتونستم ب بابایی بگم تا حدی ک یک شب باباییرفت تهران و موند خونه عزیز و باباجون حسابی از

خجالت من در اومد اونم شب تا صب گریه کردم صبش بابایی اومد و انگار نه انگارکچل

چن روز بعد تویک روز بارونی ما اومدیم خونه موقع خداحافظی من و مامان جون و خاله ها گریمون گرفت

خطادلشکسته

اومدیم خونه بابایی زودی رفت سرکارسوال

من موندم و تو همه چی خوب بود ولی یهو ناگهانی شروع ب گریه کردی 

گریه ات تا مدتها ادامه داشت منم سردر گم و کلافه با تو گریه میکردم تا 2ماه نیم گریه داشتی تا این ک 

کم کم اروم شدی البته بیشتر گریه ها مال دل درد و سیرنشدنت بود ک دل درد با شی نخوردن من خوب شد

سیرنشدنت هم همچنان با وجود شیر کافی مامان ادامه داره

کم کم بمن عادت کردی و تونستیم باهم روزهای خوبی تجربه کنیم 

باهم بازی میکنیم 

کتاب میخونیم 

و بیشترین لذتت مال موقعی ک میبرمت حموم عاشق اب بازی تو وانی و سیر نمیشیبغل

 

پسندها (1)

نظرات (0)