مامان تارا خسته خسته است
سلام نی نی نازم خوبی
امروز هم ب زور دارم مینویسم باورت میشه گیچ خوابم
الان نزدیک یک ماهه نخوابیدی نمیدونم چی شدی رفتیم تبریز و اومدیم و خوابت بهم ریخت از هفته پیشم ک
واکسن زدی بدتر شد طول روز ک اصلا نمیخوابی شبا هم هر یک ساعت بیدار میشی
نمیدونی ولی دیگه از بی خوابی خوابم نمیبره خیلی عصبی شدم
همش گریه میکنی تو خواب و با گریه بلند میشی و تا شیر نخوری آروم نمیشی
دیشب 12 خوابت برد ب زور 1 بیدار شدی همین طور تا صب از هشت صب تا الانم کلا یک ساعت خوابیدی
نمیدونم چی شدی منم خیلی خسته ام اومدم خونه مامان جون نمیدونم بمونم یا برم بابا ک نمیاد
موندم شبا هم ک من تنها بابایی هم بیدارمیره میشه تو رو میزاره بقلم و دوباره میخوابه
صبم تاشب خودمم و خودت
نق نمیزنم ولی خیلی خسته ام تارا کاش امشب چن ساعت پشت هم بخوابی
پی نوشت
الان چن روزه زانو درد هم ب مشکلات اضافه شده و همه چی رو ریخته بهم امروز رفتم دکتر و گفت خیلی
باید مراقب باشم گفتم نی نی دارم گفت خلاصه استارحت کن
همین درد زانو باعث شده خیلی بی حوصله شم
خلاصه کاش شبا بخوابی عزیزم