تاراجوووون عسل مامانتاراجوووون عسل مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
بابامحمدبابامحمد، تا این لحظه: 50 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
مامان منیرمامان منیر، تا این لحظه: 41 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
پیمان آسمانی عشق پیمان آسمانی عشق ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

برای تارای مامان و بابا

تاراخانووم گل یک ساله

1393/11/30 1:57
521 بازدید
اشتراک گذاری

اما بعد از دل نوشته های مادرانه در هم برهم 

بگیم ک تارا تو اخرین روزهای یکسالگی چکارمیکنه

به محض شنیدن صدای ترانه شروع میکنه به نانای یعنی وایمیسته و حالا تاوقتی نیفته میرقصه

تا باباش میاد آنی منو میفروشه و میره میچسبه به باباش و بقلش میکنه و یک فخری میفروشه بیا وببینHello

تایک نفرلباس ددرمی پوشه تمام افراد خانه رو حراج میزنه و میپره بقلش ک بره ددر حتی بقال سرگوچه ام شاملشه

تو پله ها اوازمیخونه

فرق خونه خودمون و روباباقی خونه ها میدونه یعنی یک کاری میکنه بیاو ببین از بس کولی تشریف داره هروقت

ک میومدیم خونه از بیرون برای این ک سرو صدانکنه و ازگریه سیاه نشه  کلید رو میدادیم دستش دیگه چند 

وقته تا در رو بازمیکنم کلید رو زام میگیره و مشغول میشه

هنوزم شباهردوساعت باجیغ برای شیربیدار میشه عین ساعت کار میکنه

اولا ک میرفنم ببخشید دسشویی میمد پشت در گریه میکرد حالا میره یه چیزی رو میاندازه یا یه صدایی درمیاره 

که من باگریه میام بیرون بعللله 

ازصدای جاروبرقی وحشت داره  و ماهم این طوری مثل غارنشین ها خونه رو تمیز میکنیم 

 و تاراهم بهمون میخنده

هم چنان آب بازی در الویته 

چن روز پیش که اشتباهی بارون میبارید یعنی موندم تو کارش رفتیم پایین منتظرماشین بودیم که عین 

آدم بزرگا دستشو برد زیر بارون و گفت آبه 

من که میرم باشگاه هرروز 2ساعت بعد که میام اول دعوا وقهربعدم انقدر شیرمیخوره که دیگه میترکه 
 

میترسه قحطی شه

دیگه این که کابینت ها کلا مال تاراس 

و خلاصه تارایک ساله روزانه درحد یک ساعت در زمانهای مختلف باخودش حرف میزنه مثلا وقتی هامش 

دیرمیشه میره پشت در خونه الله اعلم به مامانش دری وری میگه

و یه وقتاهم باخودش تو آینه حرف میزنه

عجیب رژلب دوست داره بعله چن روز پیش رفتیم رگ مو بخریم خانم یک رژلب گرون به رنگ نارنجی رو از رو 

میز که خرید یک خانم دیگه بود کش رفت و دستشو کرد توش و ....

دزهزحال 

تاراتولدت مبارک

                

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان هانا و آریا
2 اسفند 93 1:47
الهی فدااااش دخمل خوشگلمون یک ساله شد هورااااا ماشالله این وروجکای ما همه شیطنتاشون مثل هم خاله جونیییی انشالله جشن تولد 12000000000 ساگیت
مامانی و بابایی
پاسخ
آره دیگه حالا یعنی یک کارایی میکنه حس میکنم همه چی رو میدونه مرسی ایشالا سالها برای هم دوستای خوبی باشیم